هرشب بی پایانی،یک سپیده دم به دنبال دارد هرآسمان ظلمانی یک اشعه درخشان درپی دارد وآن برتومی درخشد،نمی توانی ببینی.توتنهاکسی هستی که می توانی برمن نورافشانی کنی
یک روزدیگرهم بااوسرشد.فقط خداحافظی نه چیزدیگری،چه حسی است تنهایی ودیگری .این همه خورشید،این همه دریا.بلا،سپیده دمان.بلا،زیباترین زن دنیا،اون همه آن چیزیست که نیازدارم بعدازفروش،به زیرپوست من می خزد مصراعی می شوددردفترشعرمن.اون عشق من بودودوستمونیزمی دانست چگونه مرادرهم بشکند.همچون گویی کریستالی ازهمه چیزهای بدمارابرحذرمی داشت از قلب خویش حتی به من بنگر،خواهش می کنم بارنج واندوه،خوداینجا هستم.این بار یک بار دیگرتو فهمیده ای که عاشقت شده ام
دلگیرم .
دلگیر از حسی غریب
که همه ی وجودم را فراگرفته
و نمی دانم
چگونه آن را بیان کنم .
چه سخت است که در دلت آشوب باشد
و هیچ نتوانی بگویی .
نمی دانم آنچه میگویم برایت آشناست یا نه ؟
زیبا بود مریم خانمی
کلمات زیبا همیشه از دلای پاک بیرون میان
موفق باشی
خیلی زیباست ....
سلام
من دارم روی بلوگت دارم کار میکنم هر وقت تمام شود بهت خبر میدم
موقق و پیروز باشی.